Sunday, July 01, 2007

به سمت تعيين تکليف نهايی


به سمت تعيين تکليف نهايی
يادداشت روز بيژن نيابتي
بيژن نيابتي




-->

رژيم "جمهوری اسلامی" بر طرح خاورميانه بزرگ خون می پاشد. دستان دراز و خونچکان نظام الهی در سراسر خاورميانه به چشم می خورد. نبرد بر سر موجوديت استبداد مذهبی به سمت تعيين تکليف نهايی شتاب بيشتری می گيرد .
يک اصطلاح معروف لاتينی می گويد: وقتی که خداوند می خواهد کسی را نابود کند ابتدا عقلش را می گيرد . ولی بی عقليهای حيرت انگيز سردمداران رژيم تازيانه و دار هيچ ربطی به هيچ خداوندی ندارد ! تماما حسابهای سرد و بيروح مبتنی بر حفظ و حراست از نظامی است که بر خلاف خيل عظيمی از مخالفين دانشمند و تحليلگر خود که با يک غوره فلان مذاکره رژيم با آمريکا سرديشان شده و با يک کشمش بهمان تظاهرات در داخل دوباره گرميشان، هيچ ترديدی، تکرار می کنم هيچ ترديدی در قاطعيت تصميم ايالات متحده و "جناح بازها" مبنی بر تصميم تعويض رژيم سياسی ايران ، نداشته و ندارد. حتی اگر يکروز در ميان سخنگويان وزارت خارجه از يکطرف و کاخ سفيد از طرف ديگر به تورات و انجيل قسم ياد کنند که تنها تغيير رفتار جمهوری اسلامی را مد نظر دارند و ديگر هيچ !
بارها گفته ام که برای رژيم "جمهوری اسلامی" هيچ بسته تشويقی و هيچ قول و قراری که در زير سقف يک "تضمين امنيتی" باشد، از اساس پذيرفتنی نيست! درست مثل اين می ماند که بلانسبت امام راحل، گاوی که قرار است تا مثلا ششماه! ديگر ( فقط مثال عددی زدم قصد ديگری ندارم!) سرش بريده شده و به معرض فروش گذاشته شود را، از آخور بيرون آورده و با وعده و وعيدهای فراوان و قباله کردن چند عدد ويلای شيک و اتومومبيلهای ذيغيمت و مستقلات بسيار و .... در قصری اسکان داد که در همسايگی امثال جک استرا و مادلين البرايت و بقول امام راحل که همين چند هفته گذشته هم از قضا سالگرد رحلت ملکوتيش بود ، چه و چه و کذا و کذا !! هم قرار دارد !
با اين حساب کشانيدن بحران و درگيريهای نظامی نشأت گرفته از آن توسط رژيم به خارج از مرزها از فلسطين و لبنان گرفته تا عراق و افغانستان و تا بحرين و يمن و در نهايت اردن و عربستان نه تنها چيز عجيب و غريبی نبايد باشد که نشاندهنده يک روند کاملا طبيعی در جارچوب همان درگيری اساسی نهايی است که به زنجيره ای از تغييرات ژئوپليتيکی بی سابقه در منطقه راه خواهد برد .
به اين ترتيب تا آنجايی که به مصالح بلافصل خود نظام مقدس! مربوط می شود، رژيم راه درستی! را برگزيده است . پاشنه آشيل ايالات متحده و رژيم راسيستی اسرائيل در منطقه برهم خوردن "ثبات سياسی" است . چيزی که به ناامن شدن کل منطقه راه می برد . اين ناامنی، بويژه در مرزهای اسرائيل، تا آنجايی که به مصالح استراتژيک رژيم ناسيونال صهيونيستی بر می گردد، آخرين انتخابی می تواند باشد که به مخيله استراتژيسينهای "جناح بازها " می تواند راه برده باشد .
اينها همه در کنار سوءاستفاده وقيحانه قاتلان هزار هزار انقلابيون سوسياليست در ايران از چهره های شناخته شده و قابل احترام سوسياليست آمريکای لاتين و بسيج جنبش ضدجنگ در اروپا و آمريکا بسود هارترين گرايشات جنگ طلبانه در درون حاکميت "جمهوری اسلامی"، اگر چه منافع کوتاه مدت بسياری را برای رژيم مذکور در پی خواهد داشت و برايش فضای تنفسی بيشتری ايجاد خواهد کرد، همانگونه که تاکنون کرده است، با اينحال در نهايت قدرتهای صاحب حق وتو در شورای امنيت را همراه با کل اروپا به سمت "اجماع " سوق خواهد داد .
اگر بر هم خوردن "ثبات سياسی"در منطقه خاورميانه، بدرستی کابوس ايالات متحده می باشد، رسيدن قدرتهای جهانی به "اجماع" عليه موجوديت سياسی رژيم "جمهوری اسلامی"، اگر نه بيشتر که به همان ميزان کابوس علاج ناپذير اين رژيم ضد انسانی و ضد تاريخی بوده و هست و خواهد بود .

منبع: سايت ديدگاه